کامپیوتر رو روشن میکنی؛ صبر میکنی ویندوز بالا بیاد
یه قلوب از چاییتو میخوری
کلیک می کنی رو مای کامپیوتر
میری تو درایو g
…
یه سیگار روشن می کنی
میری تو مای پیکچر
یه پک سنگین
دنبال یه فایل قدیمی می گردی
یه پک سنگین دیگه
پیداش می کنی
بازش می کنی
یه پک دیگه
عکسا رو نگاه می کنی
یه لبخند میزنی به خاطراتی که زنده شدن و دارن جلوت راه میرن
میرسی به یه عکس . . .
این عکس یه اشکالی داره
یه پکــ سنگین . .
نه دو تا پکــ سنگیـــن
نمی خوای قبول کنی
جای یکی تو زندگیت خالیه
"دقیقا همونی که توی عکس خودشو چسبونده بهت"
محو عکسی
کم کم داغی سیگار دستتو میسوزونه
به خودت میای
سیگارو تو جاسیگاری خاموش می کنی
کامپوتر رو خاموش می کنی
خودتو پرت میکنی روی تخت
چشاتو می بندی و زیر لب میگی:
.
.
.
عجب تی شرتی بود حیف که گمش کردم
اون هایی که قراره 2 سال دیگه کنکور بدن توجه کنن:
اون موقع ماه رمضونه ، بدبخت ها کیک و ساندیستون پرید!
اینقدر این خودرو سازهای محترم زحمت کشیدن موتور این ماشین رو گذاشتن رو بدنه اون، مال اون رو گذاشتن رو یکی دیگه ، آدم بنز هم میبینه شک میکنه نکنه موتور پیکان باشه!
<body><p style="">ﯾﺎﺭﻭ ﻣﺪﺍﺣﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﻣﺤﻠﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺳﻮﺳﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﺭﻭ ﺍﺟﺮﺍ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺑﺎ ﺭﯾﺘﻢ : ﺣﺮﻡ ﻃﻼ ... ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ... ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﺑﺮﺍﺕ ... ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﯿﺎﻡ ﺩﻡ ﺣﺮﻣﺘﻮﻥ ... ﺩﺱ ﺑﺰﻧﻢ ﺑﻪ ﺿﺮﯾﺤﺘﻮﻥ ! ﻣﻠﺖ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﯿﻨﻪ ﺑﺰﻧﻦ ﯾﺎ ﻗﺮ ﺑﺪﻥ؟ ! ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺑﺮﻭ ﺑﮑﺲ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺷﻌﺮ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ : ﺷﺪﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻤﺸﯿﺮﺗﻮﻥ، ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﯿﺎﻡ ﺩﺭ ﺭﮐﺎﺑﺘﻮﻥ، ﺣﺎﻻ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﯿﺎﻡ ﺟﻨﮓ ﺑﮑﻨﻢ، ﻧﮕﻮ ﻧﻪ، ﻧﮕﻮ ﻧﻤﯿﺸﻪ، ﺍﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻘﺘﻪ ﻋﺎﺷﻘﺘﺮﻡ ﻣﯽ ﺷﻪ ... ﺣﺎﻻ ﺟﻨﮓ! ﺧﻮﻥ! ﮐﻮ ﺍﻋﻈﻢ؟ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺳﻤﺶ ﯾﺰﯾﺪﻩ ﻧﻪ ﺍﻋﻈﻢ! ﺣﺎﻻ ﯾﺰﯾﺪﻩ , ﻭﺯﯾﺪﻩ, ﺧﺰﯾﺪﻩ، ﭘﺰﯾﺪﻩ !!!! ﻫﺮ ﭼﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﺰﯾﺪ ﺑﺎﺷﻪ! ﯾﺰﯾﺪ بلا ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺑﺎﺷﻪ ! ﮐﻔﺸﺎﯼ ﺳﯿﺎﻩ ﭘﺎﺷﻪ! .... :)))
<body><p><p style="">ارزش خوﻧﺪﻥ ﺩﺍﺭﻩ!!!<p style="">ﭘﺴﺮﻩ : ﺑﺮﻭ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻣﺖ ﺩﻳﮕﻪ<p style="">ﺗﻤﻮﻣﻪ<p style="">ﺩﺧﺘﺮ :ﻋﺸﻘﻢ ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺑﺨﺪﺍ ﻣﻴﻤﻴﺮﻡ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻲ<p style="">ﭘﺴﺮ: ﺩﻳﮕﻪ<p style="">ﺍﺯﺕ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﮑﺮﺍﺭﻱ ﺷﺪﻩ . ﻭﺗﻠﻔﻦ<p style="">ﻗﻄﻊ<p style="">ﺷﺪﺩﺧﺘﺮﺧﻴﻠﻲ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﻭﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻴﺮﻩ ﺗﻮﺍﺗﺎﻗﺶ ﭼﺸﻤﺶ<p style="">ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ<p style="">ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻴﺘﻮﺭ ﮐﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﻋﮑﺲ ﻋﺸﻘﺸﻮﻣﻴﺒﻴﻨﻪ ﺍﺷﮏ ﺗﻮﭼﺸﺎﺵ<p style="">ﺣﻠﻘﻪ<p style="">ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺁﻫﻨﮓ ﻣﻮﺭﺩﻋﻼﻗﻪ ﻱ ﻋﺸﻘﺸﻮﻣﻴﺬﺍﺭﻩ ﻭﮔﻮﺵ ﻣﻴﺪﻩ<p style="">ﺩﻳﮕﻪ<p style="">ﺍﺷﮑﺎﺵ ﺗﺎﺏ ﻧﻤﻴﺎﺭﻥ ﻭﻣﻴﺮﻳﺰﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﮑﺮﺩﻳﻪ<p style="">ﺗﻴﮑﻪ ﺍﻱ<p style="">ﺍﺯﻭﺟﻮﺩﺷﻮ ﺍﺯﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ . ﺍﻭﻥ ﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮﺧﻮﺍﺑﺶ ﻧﺒﺮﺩ<p style="">ﺑﻪ ﭘﺴﺮﭘﻴﺎﻡ<p style="">ﺩﺍﺩ: ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺎﻣﻮﻣﻴﺨﻮﻧﻲ ﺟﺴﻤﻢ ﺑﺎﻫﺎﺕ<p style="">ﻏﺮﻳﺒﻪ ﺷﺪﻩ<p style="">ﻭﻟﻲ ﺩﻟﻢ ﻫﻤﻤﻤﻤﻴﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪﺑﻴﺪﺍﺭﻱ ﺟﺴﻢ<p style="">ﻫﺎ<p style="">ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﺸﻪ . ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻱ ﺑﺰﺭﮒ<p style="">ﺍﺗﺎﻗﺶ ﻣﻴﺮﻩ<p style="">ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻗﻴﻘﺎ 3:34 ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﮑﻮﺕ ﻭﺗﺎﺭﻳﮑﻲ ﺧﻮﺩﺵ<p style="">ﺭﻭﺍﺯﺑﺎﻻﻱ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩ ﺩﺧﺘﺮﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﺸﻪ<p style="">ﺗﻮﺗﻨﻬﺎﻳﻲ<p style="">ﻣﺮﺩ . ﺻﺒﺢ ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮ ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻕ<p style="">ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺭﻓﺖ<p style="">ﺗﺎﺑﻴﺪﺍﺭﺵ ﮐﻨﻪ ﺍﻣﺎﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭﻧﺪﻳﺪ . ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺧﺘﺮﮐﻪ<br>ﻣﺪﺍﻡﻭﭘﻴﺎﭘﻲ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﺗﻮﺟﻬﺶ ﺭﻭﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﻤﺖﮔﻮﺷﻲ ﺭﻓﺖﭘﺴﺮﻯ ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻤﺎﺱ ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ . ﭼﺸﻢ ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮﺑﻪﭘﻴﺎﻣﻲﺍﻓﺘﺎﺩﮐﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﻋﺰﻳﺰﻡ،ﻋﺸﻘﻢ،ﺑﺨﺪﺍﺷﻮﺧﻲﮐﺮﺩﻡ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻴﮑﻨﻢﻋﺸﻘﻢ ﻓﻘﻂ ﻳﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺗﻮﺭﻭﺧﺪﺍ .... ﺍﻭﻥ ﭘﻴﺎﻡﺩﻗﻴﻘﺎﺳﺎﻋﺖ 3:35 ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ... ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮﺑﻪﻃﺮﻑ ﭘﻨﺠﺮﻩﻱ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﻣﻼﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻭﭼﻴﺰﻱ ﮐﻪﻣﻴﺪﻳﺪ ﺑﺎﻭﺭﻧﻤﻴﮑﺮﺩ ... ﻛﻠﻴﭙﺲ ﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﺑﻨﺪﻟﺒﺎﺳﻰ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪﮔﻴﺮﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ .... ﺁﺭﻩ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ
درد دل یک پسر؛ شما دخترا دیگه شورشو دراوردین!! ابرو برداشتید،ابرو برداشتیم! صورتتونو اصلاح کردین،صورتمونو اصلاح کردیم! دماغتونو عمل کردین،دماغمونو عمل کردیم! موهاتونو رنگ کردین،موهامونو رنگ کردیم! موهاتون بلند بود،گذاشتیم موهامون بلند شد! ناخوناتون بلند بود،گذاشتیم ناخونامون بلند شد! آرایش کردید،آرایش کردیم... ولی خداوکیلی دیگه ساپورت خیلی تابلوئه!!!
<body><p>روزی به لقمان هیچ نگفتند همین طوری ساکت نگاهش کردند آخر خودش خسته شد و گفت:از بی ادبان!!!!!<br><br>
<body><p>ساپورت چیست؟؟؟همینکه شما پست های منو لایک میکنین یعنی ساپورت کردین...چیه تا اسم ساپورت میاد سریع چشات برق میزنه؟؟؟نکن برادره من از خدا بترس!!!!!!<br><br><br>
<body><p>دخترچیست؟؟؟!!!!به فاصله ی میان کلیپس و لبه ی چکمه دختر گفته میشود!!!!<br><br><br>
<body><p>خداوند زن را آفرید و به مردها قول داد زن ایده آل را میتوان درهر گوشه زمین پیداکرد و زمین را گرد آفرید که گوشه نداشته باشد!!!!!
تعداد صفحات : 2
اطلاعات کاربری
کامپیوترو روشن میکنیلینک دوستان
آرشیو
آمار سایت